Sina Akhtari مقاله لیبرالیسم کلاسیک سینا اختری شیشوان

   ما قصد داریم در این مقاله با مکتب لیبرالیسم آشنا بشیم اما لیبرالیسم که در این مقاله توضیح میدم با سیستم لیبرال دموکرات که در خیلی از کشورها داره اجرا میشه تفاوت داره چون این لیبرالیسم که در این مقاله داره توضیح داده میشه لیبرالیسم کلاسیکه و لیبرالیسمی که امروزه در اکثر کشورهای غربی داره اجرا میشه دچار تغییر و تحولاتی شده و تفاوت‌هایی با اون لیبرالیسم کلاسیک داره به همین دلیل معمولاً چیزهایی که شما می‌شنوید در خیلی از کشورهای لیبرال حاضر ،  اجرا نمیشه چون به مرور زمان خیلی از این اصول تغییر کردن اما چیزی که در این مقاله میخوانید اصول اساسی و اصلی سیستم لیبرالیسم هست،  بریم ببینیم این نظام لیبرالیسم چگونه [] نظامی است ، ؛ یه سؤالی که معمولاً مردمان کشورهای شرقی از خودشون می‌پرسن اینه که چرا ما مثل غربی‌ها پیشرفت نکردیم و چندین قرن می‌باشد  داریم درجا می‌زنیم اما کشورهای غربی روز به روز دارن پیشرفته‌تر میشن صنعتی‌ تر میشن و حتی رفاه اتباع و سکنه ملل مذکور داره بیشتر میشه برای پاسخ به این سؤال بعضی از سیاستمداران این کشورهای شرقی به جواب‌های خیلی خنده‌داری دست پیدا کردن مثلاً پتر کبیر امپراتور روسیه احساس می‌کرد که اینکه چرا کشورهای غربی پیشی گرفتن ، به خاطر اینه که مردان  ریش ندارن چون ریش هایشان را می‌تراشند همین قضیه باعث شد « پتر کبیر» مالیات گذاشت ، مالیات بر ریش !.. چون اون زمان مردهای روسیه عادت داشتن که ریش‌های بلند بذارن به همین دلیل گفته بود همه شما باید ریش هاتون  رو بزنید اگر هم می‌خواهید ریش بذارید باید مالیات پرداخت کنید فکر می‌کرد دلیل پیشرفت کشورهای غربی از  ظاهر تراشیده مرتب مرد هایشان هست ،  که مشابه همین تفکر رو ما در ایران هم داریم خیلیا اعتقاد دارن اینکه کشورهای





 غربی پیشرفت کردن و ما پیشرفت نکردیم به دلیل اینه که اون‌ها به حیوانات احترام می‌ذارن و در سطح شهر هم آشغال نمی‌ریزه بدون شک این دو تا چیزی که اسم بردیم بسیار کارهای مثبت و انسانیه اما به هیچ عنوان دلیل پیشرفت کشورهای غربی نیستش ۱۰۰ یک چیز پیچیده‌تری باید باشه بعضیا حالا اومدن و یک سری اصول دیگه رو مطرح می‌کنن مثلاً میگن کشورهای غربی عصر روشنگری رو طی کردن که ما قبلاً دو ویدیو در موردش ساختیم من لینکشو این بالا خدمتتون می‌ذارم یا میگن اون‌ها انقلاب صنعتی رو طی کردن یا مثلاً کشورهای استعمارگری بودن


 کشورهای دیگه رو اشغال کردن اموالش رو دزدیدن و از این طریق ثروتمند شدن این نظریه‌ها هم می‌تونه تا حدودی تأثیرگذار باشه اما وقتی میریم به سراغ کارشناسان خود این کشور برای غربی و از این کارشناس می‌پرسیم چی شد که شما پیشرفت کردید اون‌ها یه جواب دیگه میدن اونا میگن دلیل پیشرفت ما سیستم حکومت ماست سیستم حکومتش چیه سیستم لیبرالیسم میگن این سیستم لیبرال دموکرات یا این سیستم لیبرالیسم که ما داریم همین باعث شده که ما پیشرفت کنیم و نسبت به کشورهای شرقی روند رشدمون بیشتر باشه اما آیا این کشورهای غربی از همون ابتدا سیستمش لیبرالیسم بود بهتره که یک نگاهی به تاریخچه لیبرالیسم بندازیم ببینیم اصلاً از کجا این اسم ظهور کرد و از کجا شبیه به یک نوع حکومت شد در قرن‌های ۱۶ و ۱۷۷ میلادی سیستم حکمرانی در کشورهای اروپایی به هیچ عنوان لیبرالیسم نبود بلکه یک سیستمی بود به اسم مرکانتیلیسم یا سوداگری این مرکانتیلیسم چی می‌گفت طبق این سیستم دولت‌ها تلاش می‌کردن تا حد امکان تولیدات رو افزایش بدن و واردات رو کاهش بدن سعی می‌کردن به خودکفایی برسن تا جایی که میشه رو پای خودشون وایسن کالاها رو خودشون تولید کنن جلوی واردات رو بگیرن و مردم مجبور بشن از


 کالاهای داخلی خودشون استفاده کنن تا از این طریق اقتصاد کشورها شونو رشد بدن در اون زمان یک مقدار جو ملی‌گرایانه شکل گرفته بود و چیزی در حدود ۱۰۰۰ سال بود که روند بشری هیچ رشدی نداشت یعنی زندگی یک فرد ۱۰۰۰ سال قبل تا ۱۰۰۰ سال بعدش تفا و ت آنچنانی نداشت همچنان با اسب و قاطر می‌رفت با یک سری ابزارآلات اولیه کشاورزی می‌کرد تغییری دیده نمیشد این‌ها تصمیم گرفتن با همین شیوه مرکانتیلیسم یه مقدار کشورها رو پیشرفت بدن اما نتیجه‌ش چی شد نتیجه‌ش فاجعه شد نه تنها این کشورها پیشرفت نکردن که پسرفت م کردن و حتی سطح رفاه زندگی مردم هم کاهش پیدا کرد ۲۰۰ سالی هم همین سیستم مرکانتیلیسم رو روی کار گذاشتن که در نتیجه دیدن که اون چیزی که می‌خوان رو نمیده در سال ۱۷۵۸ فرانسوا کنه کتابی نوشت به نام تابلوی اقتصاد این کتاب جنبشی به نام فیزیو کراسی رو در فرانسه به راه انداخت که نظرات جدیدی درباره اقتصاد مطرح می‌کرد ۱۸ سال بعد یعنی در سال ۱۷۷۶ یک فیلسوف اسکاتلندی به نام آدام اسمیت کتابی به نام ثروت ملل رو نوشت و علم اقتصاد مدرن از همین جا متولد شد از اینجا بود که مردم فهمیدن مرکانتیلیسم بسیار ناکارآمد و نیاز به نوع جدیدی از روابط اقتصادی بین ملت‌ها وجود داره در همین دوران یک فیلسوف انگلیسی به نام جان لاک نظریات آزادیخواهانه و فردگرایانه درباره نوع حکومت و ارتباط مردم بیان کرد جان لاک رو به عنوان پدر لیبرالیسم کلاسیک میشنا شناسند از کنار هم قرار دادن نظریات این دانشمندان و برخی دیگر از فیلسوفان عصر روشنگری شکلی از حکومت به وجود اومد که به لیبرالیسم شهرت داره اینگونه بود که لیبرالیسم ظهور کرد و بعد هم تبدیل به یک شیوه حکمرانی شد بعد از این قضیه لیبرالیسم در کشورهای غربی و مخصوصاً ایالات متحده آمریکا روی کار اومد از همون





 سال‌های آغازین پیاده شدن لیبرالیسم در این کشورها یک رشد خیره کننده اقتصادی سراسر این کشورها رو در بر گرفت به قدری این کشورها داشتن سریع رشد می‌کردن به قدری سریع داشتن صنعتی می‌شدن که بعضی از محافظه‌کاران بعضی از سیاستمدارهای همون کشورها به وحشت افتادن اون‌ها ترسیدن نکنه یه جای کار خراب باشه یه جای کار داره می‌لنگه نکنه در آینده بحرانی به وجود بیاد به همین دلیل یک سری تفکرات علیه لیبرالیسم شکل گرفت مخصوصاً در اروپا افرادی که مخالف لیبرالیسم بودن اکثراً از سوسیالیست‌ها بودن یکی از تفکراتی هم که در تضاد با لیبرالیسم بود تفکر کمونیست





 بود اون‌ها هم نمیذاشتن که این لیبرال‌ها درست و حسابی رشد کنن به همین دلیل در همون سال‌های آغازین لیبرالیسم در اروپا یک سری موانع در این بین به وجود اومد اما در اون طرف گد در آمریکا این مانع ‌ها وجود نداشت لیبرالیسم تو آمریکا با یک رشد خیره کننده‌ای می‌رفت جلو و کسی هم به اون صورت نمی‌تونست مانعش بشه آمریکا در اوایل قرن ۱۹ میلادی تازه استقلال به دست آورده بود و هیچ‌گونه حرفی در قدرت جهانی نداشت اما همین شیوه لیبرالیسم به قدری این کشور رو پیشرفت داده بود که در اوایل قرن ۲۰ میلادی یک قدرت بلامنازع در زمینه اقتصاد و مسائل نظامی شده بود در اواخر قرن ۲۰۰ میلادی هم بر قله افتخار وایساده بود جنگ سرد و پیروز شد و شده بود قطب جهان ابر قدرت جهان بود و همه نظرات و دستورات رو تمام کشورها از آمریکا دریافت می‌کردن به هر حال در هر کشوری یک جورایی نفوذ داشت کشوری که تا ۲۰۰۰ سال قبلش حرف چندانی واسه گفتن نداشت آقای فون میزس نویسنده کتاب اعتقاد داره با اینکه لیبرالیسم در سال‌های اولیه به صورت نصف و نیمه اجرا شد و مخصوصاً در اروپا کلی سنگ جلوی پاش انداختن اما همین اجرای نصف و نیمش تحول خیره کننده‌ای رو کل کره زمین گذاشت کلاً شکل کره زمین رو تغییر داد فون میزس میگه که یک نگاهی اگه به جامعه بندازیم هزار سالی بود که اینا هیچ تغییری ندیده بودن اما در سال‌های اولیه جنگ جهانی اول یک کارگر در آمریکا امکانات رفاهی داشت که مشابهش رو ۲۰۰ سال قبل یک اشراف‌زاده ونیزی نداشت زندگی یک کارگر شبیه به یک اشراف‌زاده در ۱۰۰ سال یا ۲۰۰ سال قبلش شده بود تا این حد امکانات خوبی به دست آورده بود حالا که با این مقدمه نسبتاً طولانی با تاریخچه لیبرالیسم آشنا شدیم و فهمیدیم که چرا انقدر غربی‌ها دوستش دارن بریم با تفکر و منطق لیبرالیسم آشنابشیم جامعه‌ای که در اون لیبرالیسم پیاده بشه معروفه به جامعه کاپیتالیستی یا جامعه سرمایه‌داری حالا یه مقدار راجع به کاپیتالیسم م صحبت می‌کنیم فون میزس میگه بزرگ‌ترین دستاورد لیبرالیسم اینه که ظرف ۲۰۰ سال تونسته یک جهان خیره کننده به وجود بیاره انسان‌هایی که قبلاً با اسب و قاتل راه می‌رفتن تونستن به فضا برسن روی کره ماه فرود بیان همه این‌ها دستاورد لیبرالیسم اما کاپیتالیسم این وسط چه جایگاهی داره بر خلاف نظر خیلی‌ها که فکر می‌کنن کاپیتالیسم فقط برای ثروتمندان خوبه لیبرال‌ها میگن چنین چیزی نیست اتفاقاً کاپیتالیسم سود بسیار زیادی برای توده مردم داره کاپیتالیسم با سوسیالیسم تفاوت بسیار زیادی داره و این دو تا در تضاد با همدیگه هستن اما کاپیتالیسم به چه معناست اگر بخوایم کاپیتالیسم رو معنی کنیم بهتره که با یک اصطلاح آشنا بشیم اون هم کپیتال گودز کپیتال گودز به چه معنیه به معنای دستگاه‌های تولید دستگاه‌های مادر تولید کارخانه‌جات تولید این‌ها چی میگن میگن که ما یک سری کارخانه‌ها داخل کشورها داریم یک سری دستگاه‌های بزرگی داریم که از دل این دستگاه‌ها محصول داره تولید میشه این محصولاتی که داره تولید میشه در اختیار عموم مردم قرار می‌گیره


 مثلاً یه گوشی موبایل داره تولید میشه و مردم روی این گوشی موبایل مالکیت خصوصی دارن مال خودشونه دیگه گوشی موبایل مال دولت نیست سوسیالیست‌ها چی میگن میگن این دستگاهه این کاپیتال باید مال دولت باشه اما اون گوشی موبایل برای مردم باشه یعنی روی اون مالکیت گوشی موبایل هم سوسیالیست‌ها و هم کاپیتالیستی اتفاق نظر دارن میگن بله گوشی موبایل برای مردمه ما نمیگیم این دولتیه این برای مردمه ولی روی اون دستگاه اختلاف نظر دارند  سوسیالیست‌ها میگن اون کارخونه این دستگاه کاپیتال باید چی باشه این یعنی همون کپیتال گودز میگه این دستگاه باید براید ولت و عموم باشه فقط محصوله برای مردمه کاپیتالیستی چی میگه میگه نه من اینو قبول ندارم نه تنها محصول برای مردمه این دستگاه و این کارخونه هم باید برای مردم باشه باید بره و در اختیار بخش خصوصی قرار بگیره و وارد رقابت بشه کاپیتالیستی پا رو از اینم فراتر می‌ذارن میگن دستگاه برای بخش خصوصیه کارخونه برای بخش خصوصی محصولم همین طور تمام مراحل تولید طراحی توضیع و حتی قیمت‌گذاری و فروشش همه این‌ها باید توسط بخش خصوصی انجام بشه و دولت به هیچ عنوان نباید در این قسمت دخالت داشته باشه این چیزیه که سوسیالیست‌ها به هیچ عنوان باهاش نمی‌تونن کنار بیان ولی کاپیتالیستی دست مردم رو در زمینه اقتصاد و تولید به طور کامل باز می‌ذارن و تا جایی که میشه دست دولت رو از تولید و از اقتصاد کوتاه می‌کنن حتی سرسخت‌ترین مخالفان کاپیتالیسم قبول دارن که این سیستم سرمایه‌داری باعث شده که جهان پیشرفت کنه صنعت رشد کنه و محصولات بهتری تولید بشه خب اگر اینطوره پس چرا همچنان باهاش مخالفن اینا میگن که وقتی شما دارید این چیزا رو تولید می‌کنید اختلاف طبقاتی داره شکل می‌گیره ثروتمنده روز به روز ثروتمندتر میشن یه نفر ۱۰ تا کارخونه تولید می‌کنه و اون مصرف کننده مردم معمولی روز به روز دارن فقیرتر میشن لیبرال‌ها با اینم مخالف میگن چنین چیزی نیست اتفاقاً برعکس اگر سودی داشته باشه این سود برای مصرف کننده است در نهایت این محصولی که تولید میشه باید به دست کی برسه باید به دست توده مردم برسه این محصول داره تولید میشه تا مردم بتونن ازش استفاده کنن میاد یه مثالی می‌زنه کتاب میگه در سال‌های گذشته حمام یک کالای لاکچری محسوب میشد فقط در خونه اشراف شما می‌تونستی حمام پیدا کنید اشراف‌زادگان انگلیس فقط اونا حمام داشتن اما امروزه چه اتفاقی افتاده در خونه کارگرها هم شما می‌تونید حمام پیدا کنید میگه اصلاً اصل لیبرالیسم و کاپیتالیسم همین رو می‌خواد تجمل‌گرایی رو دوست داره میره نگاه می‌کنه تو خونه ثروتمندان می‌بینه فلان کالای لاکچری وارد خونه اون فرد ثروتمند شده و اون فرد ثروتمند خیلی خوب داره ازش استفاده می‌کنه میگه خب چرا ما اینو به دست عموم مردم نرسون به تولید انبوه نرسونید لیبرالیسم دنبال همینه که یک کالای تجملی رو یک کالای لاکچری رو تبدیل به یه کالای عمومی کنه مثلاً تا همین ۱۰۰ سال پیشم همین شکلی بود خودرو ماشین فقط در اختیار قش ثروتمند بود هر کسی ماشین نداشت ولی امروزه ماشین‌های مختلفی هست ماشین گرون قیمت ارزون قیمت و حتی خانواده‌های کارگری هم دارای خودرو هستن می‌تونن با ماشین خودشون اینور اونور برن یه مثال دیگه می‌زنم که قشنگ جا بیفته اینو دیگه خودمونم یادمونه همین دهه ۷۰ دهه ۷۰ شمسی گوشی موبایل یه کالای لاکچری تو ایران بود سریالای ده ۷و ببینید وقتی می‌خواست نشون بده یه نفر ثروتمنده یه موبایل از جیبش درمی‌آورد چون همه مردم جامعه نداشتن ولی حالا تو این دوره زمونه چی شده کلی شرکت اپراتور هست یه نفر ۱۰ تا خط داره برای هر خطش م یه دونه گوشی موبایل خریده لیبرال‌ها میگن ما باعث این قضیه شدیم اون کالا لاکچری بود می‌تونست لاکچری بمونه ما نذاشتیم لاکچری بمونه تولیدش کردیم تولید انبوه و ریختیم تو جامعه تا توده مردم هم ازش استفاده کنن لیبرال به نکته خوبی اشاره می‌کنن میگن اتفاقاً اگر کاپیتالیسم یه سود داشته باشه اون سود برای توده مردمه و اگر یه جای خطرناکی داشته باشه یه قسمت تاریک داشته باشه اون بخش خطرناک برای کارخونه داره کارخونه داره باید بترسه باز یه مثال بزنیم که قشنگ بفهمیم چرا کارخونه دار باید از سیستم سرمایه‌داری بترسه به عنوان مثال شما شرکت نوکیا رو در نظر بگیرید شرکت نوکیا غول بلامنازع در زمینه تولید گو گوشی‌های همراه بود و سال‌های تمام قدرت تولید گوشی همراه در دست نوکیا بود ولی چه اتفاقی افتاد به مرور زمان شرکتهای دیگه رشد کردن اپل اومد سامسونگ اومد محصول بهتری داد با کیفیت بهتر امکانات بیشتر و نوکیا رو زدن زمین همین محصول وارد فنلاند شد نوکیا دیگه نتونست باهاشون رقابت کنه نوکیا حذف شد و اپل و سامسونگ جانشینش شدن چه چیزی باعث این قضیه شد لیبرالیسم باعثش شد کاپیتالیسم باعثش شد این‌ها باعث شدن که نوکیا نتون رقابت کنه اگه به خود اون فرد ثروتمند باشه اون فرد ثروتمند از خداشه که با دولت همکاری کنه و دولت ورود کنه گمرک ببنده مالیات ببنده





 اجازه ورود یک سری کالاها رو نده و یک شرکتی هم بتونه با خیال راحت همون محصول نچندان با کیفیتش رو تولید کنه مردمم مجبور باشن اونو بخرن دیگه وارد چرخه رقابت نشه این چرخه رقابت می‌تونه خطرناک باشه همون بلایی که سر نوکیا اومد سر ۱۰۰۰ تا شرکت دیگه هم می‌تونه بیاد ولی از اون طرف مردم چه سودی بردن مردم دیگه رفاه شون بیشتر شد از گوشی‌های نوکیا رفتن به سمت گوشی‌های اپل و سامسونگ کیفیت بیشتر امکانات بیشتر کیفیت بهتر یک سری شرایط بهتری رو تونستن پیدا کنن پس همه این‌ها در نهایت به نفع مردم شد و به ضرر اون سرمایه داره لیبرالیسم یه معنی تحت لفظی


 هم داره به معنای آزادی آزادی یا آزادگی بار معنایی مثبتی داره مردم وقتی می‌شنون حس خوبی بهشون دست میده ولی سوسیالیست‌ها معمولاً از این اصطلاح استفاده نمی‌کنن و بیشتر به سمت همون کاپیتالیسم میرن و یک فرد کاپیتالیستی در نظر می‌گیرن که به قول خودشون داره خون کارگر رو میمکه و طبقه فقیر رو داره له می‌کنه که لیبرال‌ها این رو قبول ندارن میگن چنین چیزی نیست ما داریم کیفیت توده مردم کیفیت زندگی توده مردم رو به سمت رفاه پیش می‌بریم کالاهای لاکچری گذشته حالا در اختیار مردم هم قرار داره لیبرالیستی اعتقاد دارن که کشورها





 باید دروازه‌ها شون رو به روی همدیگه باز کنن کالا صادر بشه وارد بشه ارتباط نزدیک اقتصادی با همدیگه برقرار کنن یه جورایی به همدیگه از نظر اقتصادی وابسته باشن و کشورها وارد بازار رقابت بشن گفتیم اگر به خود سرمایه‌دار یا به خود کارخونه دار باشه از خداشه که این دروازه‌های اقتصادی بسته بشه طرف سرمایه داره پولش خوبه وضعش خیلی خوبه ولی دوست نداره کالای وارداتی بیاد من وقتی دارم گوشی تولید می‌کنم دیگه حال و حوصله بازار رقابتی رو ندارم اگر گوشی با کیفیت خارجی وارد کشورم بشه منم ناچارم کالای خودم رو باکفیت کنم و وارد





 چرخه رقابت میشم که این چیزیه که معمولاً خیلی از ثروتمنده از پسش بر نمیان لیبرال‌ها معتقدن اینکه امروزه انسان‌ها با خیال راحت دارن معنای آزادی و آزادگی رو ستایش می‌کنن دستاورد لیبرالیسم چنانچه در همین سال‌های نچندان دور در کشورهای غربی ما برده‌داری داشتیم داشتیم یک برده به قدری شرایطش سخت بود که اصلاً نمی‌دونست معنی آزادی چیه فکر می‌کرد زندگیش همینه اگر آزادش می‌کردی دوباره خودش یه بندی به پای خودش می‌بست عادت کرده بود یه لقمه نون بخوره و روی زمین یک فرد ثروتمند کار کنه و زندگیشم به همین شکل بگذرونه فکر نمی‌کرد که زندگیش





 می‌تونه بعد دیگری داشته باشه لیبرال‌ها به طور کلی مخالف صفر تا ۱۰۰ برده‌داری هستن نه به خاطر اینکه اصول اخلاقی باشه یا اینکه مثلاً برده‌داری کار بدی باشه نه میان برای اون فرد برده دار یا اون فرد ثروتمند یه دو دو تا چار تا می‌کنن میگن بیا بشین ببین حرف ما درسته یا نه به جای اینکه این برده خودتو کتک بزنی مدام هم درگیرش باشی یه لقمه نون بهش بدی و کارتم خوب نره جلو چرا این برده رو آزاد نمی‌کنی و به عنوان یک کارگر معمولی بهش نگاه نمی‌کنی این برده رو آزاد کن فکر کن که یک کارگر گرفتی و بهش حقوق بده هر چقدر بهتر





 کار کرد درآمدش رو بیشتر کن انگار که یه کارگر گرفتی حالا ببین همین بر ده واست چیکار می‌کنه اگر همین برده بهتر نکرد شرایط رو اگر همین برده بهتر روی زمین یا روی کارخونه کار نکرد و معمولاً این افرادی که ثروتمند بودن همین کارو کردن و نتیجه گرفتن دیدن که بله این برده وقتی که آزاد شد ما بهش حقوق دادیم بیشتر کار کرد بیشتر واسه کار دلسوزوند اون ثروتمنده پیشرفت کرد ثروتمندتر شد برده هم وقتی که این آزادی رو دید به مذاق چسبید پوله رو دید درآمده رو دید فهمید که می‌تونه زندگی بهتری داشته باشه پس بنابراین خیلی از این





00:19:31 برده‌داری سیستم برده‌داری رو کنار گذاشتن که از زمان آبراهام لینکلن همهم غیرقانونی شده بود ولی دیگه خیلیا نیازی به جنگ سر این قضیه نداشتن گذاشتن کنار و سعی کردن حقوق بدن به این برده‌ها شون برده‌ها هم بهترین کارا رو انجام می‌دادن که دیگه البته برده نبودن کارگر بودن میومدن کار می‌کردن زندگی خودشون رو می‌گذرونه و اون فرد ثروتمند رو هم ثروتمندتر می‌کردن یک اصول اخلاقی شکل می‌گرفت لیبرال‌ها مخالف هرگونه جنگی هم هستن میگن جنگ در هر حالتی محکومه باید کاری کنیم که هیچ جنگی هیچ خونریزی در جهان شکل نگیره باز هم به این





 مفهوم نیست که جنگ چیز خوبی نیستش چون چیز خوبی نیست آدما رو می‌کشه ما باید بذاریم کنار نه لیبرالیستی برای این هم باز دو دو تا چهار تا می‌کنن میگن ما باید یه کاری کنیم دروازه این کشورا به روی همدیگه باز بشه به قدری از نظر کالا داد و ستد و اقتصاد به هم وابسته باشن که اگر وارد جنگ بشن این جنگ بهای بسیار گذا فی واسشون داشته باشه تا جایی که میشه پای میز مذاکره مشکلاتشون رو حل کنن وارد جنگ نشن که این جنگ باید براشون گرون تموم بشه یه مثالی می‌زنه میگه مثلاً یک کارمند انگلیسی رو در نظر بگیرید که صبح از خواب


 بیدار شده می‌خواد صبحونه شو بخوره پنیرش از دانمارک اومده چایش از هندوستان اومده قهوه ش از برزیل اومده شکرش از کاراییب اومده بعد میره سوار ماشینی میشه که از آلمان اومده میره در یکه کارخونه کار می‌کنه که ماشین حالاتش از ژاپن اومده مواد اولیش مثلاً از ایران یا آفریقا اومده بعد هم شب میره خونه تلویزیونی رو روشن می‌کنه که محصول آمریکاست و سریالی رو نگاه می‌کنه که مثلاً از کره جنوبی اومده میگه در این حد باید افراد به هم وابسته باشن حالا فکر کن در یکی از این کشورها جنگی در بگیره یکی از این کالا‌ها قطع میشه تأثیرش چیه تأثیرش مستقیم در


 زندگی افراد جامعه وارد میشه افراد کل دنیا این قضیه می‌تونه گرون تموم بشه میگه باید این دروازه‌های اقتصادی باز بشه باید تمام مردم جهان یک جورایی به کالاهای همدیگه وابستگی پیدا کنن تا وارد جنگ نشن لیبرال‌ها میگن از غذا کشورهایی که شدیداً به دنبال خودکفایی هستن و دروازه‌های خودشون رو به روی جهان بستن اون‌ها معمولاً جنگ‌طلب تر هستن اصلاً دارویی که لیبرال‌ها برای صلح جهانی تجویز می‌کنن اینه که جوامع باید انقدر به هم از از نظر اقتصادی وابسته باشن که جنگ بین اون‌ها انقدر هزینه بالایی داشته باشه که دیگه





 جنگیدن به صرفه نباشه این باعث میشه اگرم جنگ برای طرفی سودمند بشه باز هم به خاطر ضررهای اقتصادیش بی‌خیال جنگ بشه اما یکی از بزرگ‌ترین اختلاف نظرها بین لیبرالیستی و سوسیالیست‌ها به اندازه و نوع حکومت برمی‌گرده سوسیالیست‌ها چی می‌خوان سوسیالیست‌ها میگن ما حکومت می‌خوایم می‌خوایم حکومت مون سوسیالیستی باشه قدرت سیاسی می‌خوایم دولت رو باید در اختیار بگیریم آیا لیبرال‌ها هم قدرت می‌خوان می‌خوان حکومت داشته باشن پاسخ مثبته بله لیبرال‌ها هم میگن ما حکومت می‌خواهیم ما دولت رو می‌خوایم دولت باید لیبرال باشه





 دولت رو باید به ما بدید اما دولتی که ما می‌خوایم خیلی باید کوچیک باشه نباید در مسائل اقتصادی دخالت کنه به هیچ عنوان نباید در مسائل خصوصی مردم دخالت کنه مردم رو باید آزاد بذاره باورهاش آزاد باشه و خود مردم اقتصا رو پیش ببرن تنها وظیفه‌ای که دولت داره اینه که از صلح اون مملکت دفاع کنه و همچنین حافظ مالکیت خصوصی اون کشور باشه دولت باید حواسش به این باشه اما سوسیالیست‌ها این رو قبول ندارن و معمولاً لیبرالیستی رو مسخره می‌کنن میگن چیزی که شما از دولت می‌خواید یه چیزی در حد پاسبان شبه فقط نگهبانی بده





00:23:19 سوسیالیست‌ها ابعاد بزرگ دولت رو می‌خوان نه تنها اقتصاد دستشون باشه که حتی در خصوصی‌ترین بخش‌های زندگی مردم هم دخالت کنن برای مث سال فون میزس به قانون ممنوعیت مشروبات الکلی در آمریکا اشاره می‌کنه تولید و توزیع و مصرف مشروبات الکلی به طور رسمی از سال ۱۹۱۹ و ۱۹۲۰ در آمریکا ممنوع شده بود فون میزس میگه ما می‌دونیم مصرف الکل زیان باره اما معتقدیم ممنوعیت از طرف دولت و دست بردن دولت تو این مسئله نه تنها مشکل رو حل نمی‌کنه بلکه نتایج رو بدتر هم می‌کنه این کتاب رو آقای فون میزس در سال ۱۱۹۲۷ نوشته بود اما پیشبینی





00:24:02 خارق‌العاده‌ای کرد چون در سال ۱۹۳۳ انقدر پیامدهای ممنوعیت مشروبات الکلی فاجعه بار بود و اونقدر معضلات خطرناک تری پیدا کرد که دولت مجبور شد این قانون رو به طور کامل برداره این از ابعاد حکومت که لیبرال‌ها به دنبال یک ابعاد کوچیکی از حکومت هستند اما چه نوع حکومتی رو برای کشورها می‌خوان لیبرال‌ها اعتقاد دارن تنها حکومتی که در کشورها جواب میده جواب طولانی مدت میده شیوه دموکراسی فقط دموکراسی می‌تونه نتیجه بده چون دموکراسی نوعی از حکومته که مورد قبول اکثریت جامعه قرار گرفته لیبرال‌ها به طور کلی مخالف هرگونه کودتا و انقلاب





00:24:56 هستن میگن این انقلاب و کودتا روند رشد اقتصادی رو مختل می‌کنه ثبات رو از جامعه می‌گیره و باعث میشه که در جامعه جهانی هم یک اختلالی به وجود بیاد لیبرالیستی میگن اگر یک نظامی مورد قبول اکثریت جامعه نباشه هر چقدرم که قدرتمند باشه هر چقدرم که سرکوبگر باشه در نهایت توسط اکثریت جامعه سقوط می‌کنه اما اگر مثلاً در یک جامعه دموکرات یک فردی بیاد یک گروهی بیاد که مورد قبول اکثریت جامعه نباشه دیگه نیازی به جنگ نیست یه انتخابات آزاد می‌ذارن مردم میان در این انتخابات شرکت می‌کنن و نظام مورد نظرشون رو انتخاب می‌کنن هیچ‌گونه خونریزی هم شکل نمی‌گیره


 اما در جوامع توتالیتر جوامعی که معم

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

Sina Akhtari" Biography

سایت های وبلاگ نویسی خارجی عالی 2026